محل تبلیغات شما
شبِ پیش از پست قبلی‌ام، خیلی سیاه و زجرکش بود برام. به‌معنای واقعیِ کلمه دردناک. به این نتیجه رسیدم براش رمز بذارم تا کمتر اذیت‌ام کنه. تو این مدت، بهترم. وقتی می‌گم بهترم، یعنی تونستم کم یا زیاد به واقعیت‌ها نزدیک‌تر بشم. من یه‌زمانی با یه پیشنهاد، قشنگی‌های دنیام رو، اون رو، از خودم گرفتم. اشتباه بزرگ‌ترِ من اما، واکاویِ همین حماقت‌ام بود. این‌که چرا به‌ جرم دوست داشتن باید محکوم بشم و. وقتی نباشه، دیگه مهم هم نیست که بهم فرصت دفاع یا هر چیزی شبیه این

پاستا با طعم شولوخوف و مغزهای کوچک زنگ‌زده

تلاش برای هم‌آغوشی با پیکره‌ی حتا سردِ واقعیت

بنویس با چشمای خیس

رو، ,بشم ,همین ,واکاویِ ,اما، ,حماقت‌ام ,چرا به‌ ,این‌که چرا ,بود این‌که ,حماقت‌ام بود ,به‌ جرم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جنسی توانگری